اادر خدمت اصلاح الگوی مصرف

 
 

سایت اطلاع رسانی اسفندیار عباسی

  دریافت قلم فارسی (فونت) مناسب  

صفحه اصلی    معرفی سایت    تازه های سایت    همکاری با سایت   درباره اسفندیار عباسی    تماس با ما

مقاله ها و پیوندها:    بخش اول - آلودگی اطلاعاتی    بخش دوم - توسعه محلی 

خدمات پشتیبانی پژوهش            خدمات پشتیبانی نشر             خدمات پشتیبانی توسعه محلی

 برای پژوهشگران          برای اولیا و مربیان           برای برنامه ریزی و سیاستگذاری       

 

 

 نمای بزرگتر      غلامه گفت: «آخه ارباب، من که از این انارای تو نخوردم که ببینم کدوم ترشه، کدوم شیرین.»ا

 

 

 

 

 

 

 

داستان های بابا یدی

جلد 2: انار شیرین، انار ترش

                                                                         

2. انار شیرین، انار ترش

بازگشت به فهرست کتاب

 نمایش مناسب برای چاپ (پی دی اف)ا

یه اربابی بود رفت با رفیقاش تو باغ. به غلامه گفت: «غلام، برو یه دو سه تا انار بچین بیار بخوریم.»ا

اینم یه دو سه تا انار چید. ارباب پاره کرد دید تُرشه. گفت: «پسر، من می گم برو دو سه تا انارشیرین بچین بیار.»

غلامه رفت دوسه تا انار از یه درخت دیگه چید و آورد. اونام [آنها را هم] پاره کرد دید ترشه. غیظش کرد [با عصبانیت سرزنشش کرد]. گفت: «پسر، مگه تو کَری؟ من می گم برو انار شیرین بچین بیار، تو می ری انار ترش می چینی می آری؟»ا

غلامه گفت: «آخه ارباب، من که از این انارای تو نخوردم که ببینم کدوم ترشه، کدوم شیرین.»ا

گفت: «اِ، تو چند ساله نوکر منی؟»

گفت: «ده سال.»

گفت: «تو این ده سال تو از این انارای من نخوردی؟»

گفت: «نه، نخوردم. من اجیر توام، حق انار خوردن ندارم.»

گفت: «چند درهم می گیری؟»

گفت: «ده درهم.»

گفت: «امسال بیست دِرهمت می دم.»

گفت: «امسال پهلوت نمی مانم. این ده درهمه [دِرهم را]  برای دیانتِ من می دی. نمی مونم پهلوت.»ا

متن، عکس و دیسک فشرده © 1382ا اسفندیار عباسی و حمیرا شریفی

نگارگری ا© 1384ا مهرنوش شریفی

 
 
 
آرم و طراحی سایت، حمیرا شریفی 2008 ©آ