اادر خدمت اصلاح الگوی مصرف

 
 

سایت اطلاع رسانی اسفندیار عباسی

  دریافت قلم فارسی (فونت) مناسب  

صفحه اصلی    معرفی سایت    تازه های سایت    همکاری با سایت   درباره اسفندیار عباسی    تماس با ما

مقاله ها و پیوندها:    بخش اول - آلودگی اطلاعاتی    بخش دوم - توسعه محلی 

خدمات پشتیبانی پژوهش            خدمات پشتیبانی نشر             خدمات پشتیبانی توسعه محلی

 برای پژوهشگران          برای اولیا و مربیان           برای برنامه ریزی و سیاستگذاری       

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نمای بزرگتر       هنوز آهوآ به هم نرسیده، بنا کرد بارون ریختن پایین.ا

 

 

داستان های بابا یدی

جلد 1: دیگان و دیگان

3. آهوی شَل

بازگشت به فهرست کتاب

 نمایش مناسب برای چاپ (پی دی اف)ا 

خشکسالی شده بود. بیابون خشک بود. یه بُرّه [گله] آهو بودن اونجا. حضرت موسی داشت می اومد از کوه. این آهوآ [آهوان، آهو ها] اینجا بیعت کردند. گفتند بریم جلو از حضرت موسی سراغ بگیریم ببینیم امسال اینجا بارون می آد یا ما بریم جای دیگه.ا

یه آهوی شلّی گفت: «من می رم از حضرت موسی می پرسم. اگر من بِنا کردم به رقصیدن و اومدن، بدونین بارون می آد. اگه دیدین که روم [روی من، صورتم] به همه [در هم و غمگین است] بدونین بارون نمی آد.»ا

گفتند: «باشه.»

آهو شَلّه دوید و رفت. حضرت موسی داشت می اومد.

آهو شَلّه گفت: «یا موسی، شما می رین به کوه طور مناجات، به خدا بگو که بارون می آد یا نه؟»

حضرت موسی گفت: «باشه.»

حضرت موسی رفت.

موقعی که برگشت، آهو گفت: «ها!»

حضرت گفت: «امسال بارون نمی آد اینجا.» و رفت.

آهو شلّه با خودش فکر کرد. گفت خُب، حالا من چرا دل اونارو [آنها را] غصه دار کنم، حالا تا اونجا برسم، کاری کنم که لااقل اونا ذوق کنن.ا

از اونجا که بود بِنا کرد پریدن بالا و رقصیدن و رفتن. اونا هم از اون وَر، بنا کردند به ذوق کردن. تا اینا اومدن بِرِسَن به هم، خداوند اونجا بنا کرد بارون ریختن پایین. هنوز آهوآ به هم نرسیده، بنا کرد بارون ریختن پایین.ا

اونوقت حضرت موسی به خدا گفت: «خدایا، تو به من گفتی که بارون نمی آد.»ا

خداوند گفت: «این آهو شَلّه دلش به رحم اومد. با خودش گفت که تا من به اونجا برسم اینا کلی ذوق می کنن بازی می کنن و می آن، من فعلا دلِ اونارِ[آنها را] نشکنم. اونوقت من چطور دلِ این آهو شَلّه رِ بشکنم؟ منم بارون می دم.» و بارون داد. ا

متن، عکس و دیسک فشرده © 1382ا اسفندیار عباسی و حمیرا شریفی

نگارگری ا© 1384ا مهرنوش شریفی

 
 
 
آرم و طراحی سایت، حمیرا شریفی 2008 ©آ