اادر خدمت اصلاح الگوی مصرف

 
 

سایت اطلاع رسانی اسفندیار عباسی

  دریافت قلم فارسی (فونت) مناسب  

صفحه اصلی    معرفی سایت    تازه های سایت    همکاری با سایت   درباره اسفندیار عباسی    تماس با ما

مقاله ها و پیوندها:    بخش اول - آلودگی اطلاعاتی    بخش دوم - توسعه محلی 

خدمات پشتیبانی پژوهش            خدمات پشتیبانی نشر             خدمات پشتیبانی توسعه محلی

 برای پژوهشگران          برای اولیا و مربیان           برای برنامه ریزی و سیاستگذاری       

 

 

 

داستان های بابا یدی

جلد 3: باغ خیال

                                                                         

7. ترازو همیشه به کاره

بازگشت به فهرست کتاب

نمایش مناسب برای چاپ (پی دی اف)ا

یه اسب سواری داشت می رفت رسید به یه چشمه ای. اومد پایین و آبی خورد و به صورتش زد و همیونشو [همیانش را] واکرد گذاشت رو زمین. (آخه قدیما پولو [پول را] تو همیون می کردن و حمل می کردن، اسکناس نبود که یه میلیونشو بذاری جیبت و بری. آره، پول سنگین بود.)

آره، همیونشو واکرد اونجا گذاشت و آبشو خورد و یادش رفت همیونو ببره. سوار شد و رفت.

یه جریده ای [پیاده ای] اومد رفت سر چشمه آب بخوره دید یه همیون پول اون لکه [آنجا] هه. همیون پولو بست به کمرش و آبشو خورد و رفت.

یکی دیگه یه بُرّه [گله] بز داشت اومد سرِ چشمه آب بده. خودش رفت اونجا گرفت خوابید. بعد یه دو تا بز دوخت [دوشید] و می خواست نون ریزه کنه بخوره، دید یه سواری داره می آد.

سواره یادش اومد که همیون پولشه جا گذاشته. هی کرد [تاخت]. هی کرد و اومد دید یه بچه ای اونجا یه صد تایی بز و گوسفند داره و اونجا داره شیر می دوشه می خواد بخوره.

سواره گفت: «همیون پول منه بده.»

پسره گفت: من همیون پول ندارم.»

گفت: «من سر این چشمه همیونو جا گذاشتم و به غیر تو هیچکی نیومده. یا بده یا می کشمت.»

پسره گفت: «ندیدم.»

سواره زد کُشتش.

حضرت موسی گفت: «خدایا، همیون پولو خب اون برد، پس چرا این اومد اینه کشت؟»

گفت: «به یگانگی خودم، پدر این، پدر اونو کشته بود. پدر اونم صد تومن از پدر این طلبکار بود. اونم به صد تومن پول باباش رسید. یعنی اون همیونو که برده بود باباش صد تومن از این اسب سواره می خواسته. بابای این پسره هم بابای اسب سوارو کشته بوده. همچین حالیت کنم ها. به یگانگی خدا، هم اون به خونیش رسید، هم اون به پولش.»

متن، عکس و دیسک فشرده © 1382ا اسفندیار عباسی و حمیرا شریفی

نگارگری ا© 1384ا مهرنوش شریفی

 
 
 
آرم و طراحی سایت، حمیرا شریفی 2008 ©آ